زادبوم فیلمیه که بعد از توقیفی هشت نه ساله به اکران در اومده و امیدبخش ادامه اکران فیلمایی از این دسته که سال هاست وابسته به ضبط مونده ان.ابوالحسن داوودی کارگردان فیلم جزو سازندگانیه که معمولا فیلمایی با موضوع بحث برانگیز و دوپهلو رو واسه فیلم هاش انتخاب می کنه.
مرد بارانی و نون عشق موتور هزار مهمترین این نمونه آثار هستن. فیلمایی که به شکل یه روایت داستانی حرفی دیگه رو میزنن که در نگاه اول ربطی به داستان نداره و باید به عمق فیلمنامه واسه فهمیدن حرفای فیلم توجه کرد.
زادبوم هم از این قانون مستثنی نیس و حرفای زیادی واسه گفتن داره و بیشتر اونا رو به شکل نشونه ها و نمادها و سمبلای جورواجور به مخاطب حالی میکنه. البته فرق اصلی فیلم زادبوم با اثری مثل مرد بارانی در روشن تر و روشن تر بودن فیلمه. در زادبوم بعضی وقتا نمادها به صورت عمقی نشون داده نمی شن و دقیقا در روی مخاطب فریاد زده می شه.

داستان فیلم از قبل از شروع یه انتخابات شروع می شه.

چند کاندیدای ریاست جمهوری در حال رقابت با همدیگه هستن و طبیعتا یکی ساز چپ می زنه و یکی ساز راست. این وسط کاراکتر اصلی فیلم یعنی دکتر حقیقت  با بازی مسعود رایگان که یکی از همین کاندیداها هستش پس زمینه زندگی جالبی نداره و البته این موضوع از رسانه ها مخفی شده.
جدای از این صحبت استرسای وحشتناک و تظاهراتای حریف علیه اون باعث مریض شدن اون و در نتیجه بیهوش شدن و از کار افتادن عضلات پای اون می شه.
اون در انتخابات شکست می خوره و همسر اون با بازی رویا تیموریان به دیدارش میره.

همسری که طبق داستان فیلم چندین ساله که از این مرد جدا شده و حالا که اونو شکست خورده و له شده روی بستر بیمارستان می بینه باز به بالین ایشون میره. این زن محقق زیست شناسه و در جزیره قشم روی لاک پشتایی خاص تحقیق می کنه.به پیشنهاد دکتر هردو واسه فرار از فضای ملتهب بعد انتخابات به قشم می رن تا روی پروژه لاک پشتا هم کار کنن. لاک پشتایی که سی سال پیش به اونا پلاک زده شده تا ببینن بعد از سی سال به زادگاه خود واسه تخم گذاری برمی گردن یا خیر؟ هر دو بچه این زوج با بازیای بهرام رادان و پگاه آهنگرانی در خارج کشور زندگی می کنن. اولی دانشمند موفقی در آلمان شده و دومی به عقد یه آقا زاده در اومده و در دوبی در میان تجملات زندگی می کنه و زندگی هر دو به شکلی به ماجرای فیلم گره می خورن.

داستان فیلم حکایت غریبی واسه یه اثر سینماییه. مخاطب عام شاید فکر کنه که چیجوری میشه از فضای سیاسی زده انتخاباتی اوایل فیلم رسید به بحث زیست محیطی لاک پشتای جزیره قشم و ثابت کردن فرضیه برگشت اونا بعد از سی سال به زادگاه خود. اینجاس که هنر فیلمنامه نویسی داوودی مشخص می شه و لایه های مخفی فیلم رو باید درنوردید. این لایه ها در اوایل فیلم به صورت رو به تماشاگر نشون داده می شه مانند تظاهرات سرخود یه عده جوون بسیجی و بالا رفتن از دیوار ساختمون کارزار انتخاباتی کاندیدا و شعار سر دادن حقیقت برو گمشو که هم طعنه ایست به بعضی اقدامات سرخود و هم در بطن شعار سر داده شده خواسته های اشتباه این مخالفان رو عیان می سازه

. این لایه ها کم کم بعد از گذر سکانسا مخفی و مخفی تر می شه.
اگه بخوایم ساده تر بگیم فیلم روشن شروع می شه و تاریک تموم می شه.
اشاره به برگشت بعد از سی سال لاک پشتا چیزی جز وطن پرستی و آدمایی که بعد انقلاب از ایران مهاجرت کردن رو نشون نمی ده. اینکه تموم فیلم استرس برگشت اونا در بین کاراکترهای اصلی حکمفرماست هم نماد دیگری از این موضوع س. وطن پرستی و ارق ملی جزو معدود مواردیه که در سینمای ما حرفی از اون نشده و در زادبوم خوب صحبت از اون می شه.
تخمای لاک پشتای نوزاد که به وسیله محلیا دزدیده می شه و خورده می شه اگه سرمایه آینده این اکوسیستم هستن و شکایت از کسی که مراقب این تخم هاست و رییس پلیس سودجو و طماع منطقه و… همه و همه نماد کاراکترها و جامعه ای هستن که بدیش اینه سیستم فاسد در بعضی از سیستمای اداری اون حکمفرمایی می کنه.
سرد بودن زمینی که تخم لاک پشتا در اوناس و آتیش زدن این زمین واسه گرم کردن اونا آنهم به وسیله اموال دولتی بالاترین درجه انتقادات و شاید دلیل این ضبط ۹ ساله س. وقتی با شلوغی و آتیش زدن و البته همراهی ساکنین جزیره و محلیا و مخالفت شدید رییس پلیس منطقه در بعد از این سکانس به نشون داده می شه تموم حرفای نگفته فیلمنامه واسه تماشاگر هوشمند رو می شه.
جدای از این بحثای سیاسی فیلم که کارگردان اصرار به سیاسی نبودن اثر خود داره و دلیل این اصرار هم روشنه!! بهتره به عناصر دیگری از فیلم مثل موسیقی اون اشاره داشته باشیم. به کار گیری موسیقی غیرمحلی در فیلمی که جزیره قشم محیط اصلی اون هستش کمی تعجب برانگیزه و البته به نظر شخص من قابل ستایش. این فرق و خاص بودن در موسیقی یه فیلم با منطقه محلی نه فقط ضربه ای به اون نزده بلکه به خاطر مهارت کارن همایونفر جلای خاصی به موسیقی فیلم بخشیده.

مطلب دیگر :
موشک ضد تانک جدید ایالات متحده که قاتل اهداف متحرک دریایی و زمینی است

فیلمبردای فیلم هم چالشای زیادی داشته که حالا خوبیش اینه این چالشا رو خوب رد کرده. اما فارق از این مسایل برگ برنده زادبوم فیلمنامه اون هستش.
حتی اواخر فیلم که پدر و پسر تو یه رکاب صحنه سازی می کنن و مادر و دختر تو یه موضوع زنونه دیگه ، با این کار داوودی هوشمندی خودشو در نگاشتن فیلمنامه به رخ ما میکشه. حضور عزت الله انتظامی و دیدن این بزرگمرد سینمای ایران و بزرگ تر از هر بازیگر دیگری در آخرین نقش آفرینی که انجام داده بسیار دیدنیه. مخصوصا که نقش خوب و درخوری به اون داده شده و انگار واسه شخص انتظامی نوشته شده.

از اون سو مدت زمان طولانی فیلم هم باعث می شه که بیننده در اواسط فیلم حوصله اش سر بره. فقط بازی خوب بازیگران (به جز پگاه آهنگرانی و مهدی سلوکی که مثل یه نابازیگر ناشی نقش آفرینی می کنن و حالا خوبیش اینه کمترین سکانسا هم به این دو شخصیت تعلق داره) باعث کشش فیلم می شه وگرنه موضوعات پرتی در کنار داستان اصلی روایت می شه.
همه شاخ و برگای داستان اصلی منظور و معنی خاص خود رو دارن ولی ذکر بعضی از اونا واقعا به پیشبرد داستان کمکی نمی کنه و فقط باعث شلوغی فیلم شده.
داستان دختر این خونواده هرچند اشاره هایی سیاسی و نقدگونه به موضوع آقازادگی داره ولی اونطور که باید خوب از آب در نیامده و مخاطب رو به خود جذب نمی کنه.
یه موضوع دیگه که نمیشه به اون ایراد گفت هم ذهن منو بعد از دیدن فیلم درگیر کرد و اونم سفر عوامل تیم واسه فیلمبرداری سکانسایی در دو کشور دوبی و آلمان بود. سکانسایی که هیچ ضرورتی نداشت در این کشورها فیلمبرداری شه چون که صحنه خارجی زیادی نداره و این همه هزینه گذاشتن واسه اینجور صحنه هایی اونم در ۹ سال پیش واسه من غیر قابل درک بود. تصور کنین واسه فیلمبرداری از یه رستوران در دوبی و آخر نشون دادن یکی دو خیابون کل عوامل به کشور دوبی رفتن تا این ۵ دقیقه رو فیلم بگیرن!

فیلم زادبوم اثریه که باید به لایه ها و مفاهیم مخفی اون توجه داشت تا پی به خوب بودن اون برد. زادبوم مثل فیلم اژدها وارد می شه نیس که اگه مفاهیم سیاسی اونو در نیابید هم فیلم جذابی باشه. واسه مخاطب خاص تر ساخته شده و دیدن اون بعد از این همه سال در اکران عمومی نویدبخش خبر خوبی واسه فیلمای توقیفیه.